فرزندان امیلی. P1
من با این شخصیتها فقط داستان نمینویسم. باهاشون زندگی میکنم. به دلیل محدودیت تعداد حروف، در چند پارت تقدیم حضورتون میشه.
تئودور بلک. INTJ. 5w4.
"مردم میگویند چرا هرگز افکارم را با آنها در میان نمیگذارم؛ اما چگونه میتوانم روحم را تقدیمشان کنم؛ در حالی که میدانم نصیبم چیزی به جز قضاوتهای بیرحمانه نیست؟"
شدیدا درونگرا، کمرو و کمحرفه.
به ندرت به کسی اعتماد میکنه.
ترس شدیدی از ترک شدن داره؛ برای همین از کسایی که دوستشون داره دور میمونه تا با چسبیدن ناراحتشون نکنه و ازش زده و کلافه نشن.
علاقهی شدیدی به نوشتن و مطالعه داره.
از غیبت و شایعه متنفره و به خاطر همین از همکلاسیهاش دور میمونه؛ چون اونا هیچ حرفی به غیر از غیبت ندارن.
مردم زیاد قضاوتش میکنن. خیلیا از انزواش و از این که اهل محبتهای سطحی نیست خوششون نمیآد.
از تماس چشمی و لمس فیزیکی به شدت وحشت داره.
کمخونی داره و بدنش خیلی ضعیفه.
رابطهاش با خانوادهاش خوب ولی سرده. یعنی، چجوری بگم، باهاشون دعوا نداره، ولی از اوناییم نیست که همه چیز رو به والدینشون بگن و عین دوست باشن.
از فیزیک و جبر متنفره.
نمره زیر ۱۸ رو از خودش قبول نمیکنه و اگر درسی مثل ادبیات یا جغرافی باشه، باید حتما یا ۱۹ بگیره یا ۲۰. کمتر از اون به نظرش خیلی افتضاحه.
از کسایی که بقیه رو راحت قضاوت میکنن متنفره. واقعا درک نمیکنه چی باعث میشه یه نفر فکر کنه اونقدر خوبه که به بقیه برچسب"بدذات"بزنه.
عاشق تفکر عمیق و فلسفی و همچنین رویاپردازیه.
معمولا زیاد احساسات نشون نمیده؛ ولی بعضی وقتا کلا یه آدم دیگه میشه.
از شیرینی متنفره.
تنها دوستاش دورا، ویلیام و لیلیاند.
تنها خوردنی های مورد علاقهاش قهوه و شکلات تلخ هستن.
کتابهای موردعلاقهاش هری پاتر، بلندیهای بادگیر، آنا کارنینا، مجموعه امیلی و به امید دل بستمن.
فیلمای محبوبش هری پاتر، تایتانیک و امیلین.
اوتاکو نیست؛ ولی گهگاهی انیمه میبینه و انیمه محبوبش صدای خاموشه.
شخصیتهایی که منو یادش میاندازن: لسلی تو آنشرلی، امیلی برد استار، نئو تو به امید دل بستم، ریگولوس بلک.
ویلیام مارتین.5w1.INTJ.
"اگر فقط یک چیز در دنیا باشد که از آن متنفرم؛ ترحم احمقانهی مردم است."
نمیتونه راه بره و از کسایی که به این دلیل بهش ترحم میکنن و از سر دلسوزی میخوان بهش نزدیک شن متنفره.
باهوشترین دانشآموز کلاسشونه. هیچ وقت نمرهای غیر از بیست یا نوزده و هفتاد و پنج نداشته. با این حال بیشتر بچهها میخوان سر به تنش نباشه؛ چون ازشون دوری میکنه؛ هدف قلدرهای محبوب مدرسهاست و از چیزی الکی تعریف نمیکنه.
یه منتقد ادبی به شدت سختگیر. حتی کوچکترین ایراد رو هم میبینه.
از طریق دورا با تئودور آشنا شده. و اون دوتا و لیلی تنها دوستاشن.
اصولا خیلی کمحرفه؛ ولی شما بحث ادبیات رو پیش بکش که تا صبح واست حرف بزنه. البته به شرط این که اعتمادشو جلب کرده باشی.
یه شوخطبعی کنایهآمیز و تلخ داره.
کتابای محبوبش زوال بشر، گتسبی بزرگ و رنجهای ورتر جوانن.
معمولا از کلماتی استفاده میکنه که همسالانش بهشون عادت ندارن.
از روانشناسی زرد متنفره.
خیلی راحت سرخ میشه.
شخصیتهایی که منو یادش میاندازن: آقای کارپنتر، پرفسور اسنیپ و نئو.
چقدر قشنگی میبینم اینجا:)))))))))))
چرا تصورم این بود ویلیام استاده؟
با اجازه فکر کنم روی ویلیام کراش زدم. و احتمالا یکی از شخصیت های خودمم ازش خوشش بیاد🙂 بهرحال ادبیاته دیگه...
تیکه ای که گفتی راحت سرخ میشه>>>>